جدول جو
جدول جو

معنی صدمه زدن - جستجوی لغت در جدول جو

صدمه زدن
آسیب زدن ضربت زدن
تصویری از صدمه زدن
تصویر صدمه زدن
فرهنگ لغت هوشیار
صدمه زدن
آسیب زدن، آزار رساندن
تصویری از صدمه زدن
تصویر صدمه زدن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زخمه زدن
تصویر زخمه زدن
مضراب زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تاژ زدن افراس افراشتن چادر زدن برپا کردن خیمه چادر زدن، فرود آمدن مقیم شدن در جایی، عجب و تکبر کردن، فنی است از کشتی که چون حریف بخاک می رود حریف دیگر از روبرو تمام تنه خود را بر روی او خراب می کند خیمه کشیدن، یا اندر عدم خیمه زدن، فانی شدن رسیدن بعالم حقایق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدمه دیدن
تصویر صدمه دیدن
صدمه خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدمه دیدن
تصویر صدمه دیدن
آسیب دیدن، آزار دیدن، صدمه خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قلمه زدن
تصویر قلمه زدن
در کشاورزی بریدن قلمه، کاشتن قلمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیحه زدن
تصویر صیحه زدن
بانگ کردن، بانگ زدن، فریاد کشیدن، صیحه کشیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صفعه زدن
تصویر صفعه زدن
سیلی زدن، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی زدن، چک زدن، توگوشی زدن، کشیده زدن، لت زدن، تپانچه زدن، کاز زدن، سرچنگ زدن، صفع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خیمه زدن
تصویر خیمه زدن
برپا کردن خیمه
کنایه از اقامت کردن
خرگاه زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صیحه زدن
تصویر صیحه زدن
بانگ کردن، فریاد کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قلمه زدن
تصویر قلمه زدن
کاشتن قلمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لقمه زدن
تصویر لقمه زدن
نواله زدن گراس کلان بر گرفتن لقمه درشت برداشتن و بلعیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لطمه زدن
تصویر لطمه زدن
ویزاستن گزند رساندن، سیلی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیمه زدن
تصویر خیمه زدن
((~. زَ دَ))
چادر زدن، در جایی ساکن شدن، فنی در کشتی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دکمه زدن
تصویر دکمه زدن
Button, Unbutton
دیکشنری فارسی به انگلیسی
нажимать , расстегивать
دیکشنری فارسی به روسی
натискати кнопку , розстібати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
apertar o botão, desabotoar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
premere il bottone, sbottonare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
menekan tombol, membuka kancing
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ضغط الزرّ, فكّ
دیکشنری فارسی به عربی
बटन दबाना , बटन खोलना
دیکشنری فارسی به هندی
ללחוץ על כפתור , לשחרר כפתור
دیکشنری فارسی به عبری
ボタンを押す , ボタンを外す
دیکشنری فارسی به ژاپنی
버튼을 누르다 , 단추를 풀다
دیکشنری فارسی به کره ای
düğmeye basmak, düğme açmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
กด , เปิดกระดุม
دیکشنری فارسی به تایلندی